عروس مهاجر

29سالمه و با همسرگلم داریم قدم به یه مرحله ی جدید و ناشناخته ایی از زندگی مون میزاریم. میخوام تمااام خاطراتم و اتفاقاتی که تو این مسیر هیجان انگیز برام میفته رو ثبت کنم تا در آینده از مرور لحظات تلخ و شیرین زندگیمون لذت ببریم

عروس مهاجر

29سالمه و با همسرگلم داریم قدم به یه مرحله ی جدید و ناشناخته ایی از زندگی مون میزاریم. میخوام تمااام خاطراتم و اتفاقاتی که تو این مسیر هیجان انگیز برام میفته رو ثبت کنم تا در آینده از مرور لحظات تلخ و شیرین زندگیمون لذت ببریم

واقعیت

سلام دوستای گلم

با تاخیر نسبتا زیاد اومدم اخه اون روزای اول که نوشته بودم آمار بازدید از نوشته هام 3 و 4 نفر بود راستشو بخواین یه کم تو ذو قم خورد اما امروز که اومدم وب رو باز کردم و دیدم 1500 نفر مطلبم رو خوندنو و چندنفرم نظر برام گذاشتن کلی ذوق کردم و  سریع اومدم شروع کردم به  نوشتن 

از آخرین مطلبم تا امروز اتفاقای عجیب غریبی نیفتاده و روال به این صورت بود ه تا 8 فروردین رو خونه بودیم و البته سعی میکردیم هرروز رو یه جایی  بریم 8 فروردین رفتیم تنکابن و بعد هم لنگرود و رشت.خونه ی دوست دوران دانشگاه همسر بودیم و چقدر هم که بندگان خدا بهمون تعارف کردند و خوش گذشت.این دوست همسر هم قصد مهاجرت داره و برای برنامه ی استانی کبک پرونده تشکیل دادن.راستشو بخواین ما رفتیم شمال که دو سه روز تفریح کنیم اما وقتی این دوست  شوهری باهاش تماس گرفت و کلی اصرار کرد حالا که شمالید بیایید پیش ما.ماهم بدمون نیومد بریم و در مورد روند انجام کاراشون  ازشون بپرسیم.این آقا حدود 7سال بود که ازدواج کرده بودن و یه پسر کوچولوی 4 ساله داشتن .من اولین بار بود که کلا میدیدمشون اما بنظرم خییییلی بی برنامه و یهویی قصد رفتن کرده بودن! حتی امتیازبندی هارو هم نمیدونستن و از طریق دوستشون پرونده تشکیل داده بودن.زبان هردو ایلتس 5.5 داشتن و فرانسه م کلا چیزی نمیدونستن اما برا کبک ا میدوار بودن!!!!

نمیدونم شاید واقعا موفق بشن البته امیدوارم

خلاصه بعد از مسافرت سه چهار روزه  برگشتیم دوباره سرکار و زندگیمون و متاسفانه من با اولین واقعیت تلخ مهاجرت  روبرو شدم .من که خیلی خوش بین بودم به دانشگاه هایی که اپلای کرده بودم با چک کردن ایمیلم فهمیدم که از اولین دانشگاه ریجکت شدم و دومی هم هیییچکدوم از اساتید بهم جواب نداده بودن اولش خیییلی ناراحت شدم اما بعد اون تازه فهمیدم که این پروسه به این آسونی ها هم نیست که تا اپلای کنی بگن بفرما این فاند و پاشو بیا دانشگاه ما! یه کم واقع بین تر شدم و تصمیم گرفتم بیشتر تحقیق کنم و سعی کنم رزومه مو بهتر کنم.هیچ چیز نباید مانع آرزوهای ما بشه.تازه الان یه هفته اس که خییلی امیدوارترم.یکی از دوستام با مدرک ریاضی محض و معدل 13 از یکی از دانشگاه های  معمولی تونسته فول فاند از یکی از دانشگاه های امریکا بگیره .وقتی فهمیدم  خیلی تعجب کردم اخه فاند خیییلی رقابتیه و فقط به رزومه های عالی میدن وقتی ازش پرسیدم چطوری موفق شده گفت فقط پشت کار میگفت حدود یک ساله که داره با اساتید اون دانشگاه مکاتبه میکنه و براشون توضیح میده که درسته معدلم و رزومه ام خوب نیست ولی خیییلی به کار شما و موضوع تحقیقتون علاقمندم   خیییلی عااالی بود خدااایی. ایشالا که همه بتونن با پشتکار به اون چیزی که میخوان برسن.منم برنامه ام فعلا اینه که :

یک.دنبال دانشگاههای خوب و اساتید و فاند برای ترم بهار 2017 باشم

دو.دنبال مقاله و بهتر کردن رزومه ام باشم


راستی به یه حقیقتی این چند وقت رسیدم و بد نیست با شما وکسایی که شاید مثه ما تو این پروسه باشن درمیون بزارم شاید بدردبخوره < این که تااینجایی که من هرروز دارم در مورد وضع زندگی تو کانادا مطالعه میکنم کسانی که مهاجرتی و ازطریق اسکیل ورکر رفتن اصلا از وضعشون راضی نیستن و به سختی کار براشون پیدا میشه و اولش همگی کار جنرال و سطح پایین کردن.اما کسایی که تحصیلی و با فاند رفتن بیشتر از مهاجرتشون راضی هستن و سختی های مهاجرت رو کمتر کشیدن.و درنهایت با داشتن مدرک کانادایی جاب بهتری رو تونستن دست و پا کنن.اینه که من و همسری دیگه کلا از فکر کار تو کشور مقصد اومدیم بیرون و فعلا برنامه مون اینه که ایشالا با آفر تحصیلی من بریم و شوهری هم اونجا به جای دنبال کار گشتن بره دنبال استاد پیدا کردن و درسشو ادامه بده اونم.

خلاصه که این از این و تا ببینیم تلاشامون چقد نتیجه میده و چی در انتظار ماست  

شاد باشید

نظرات 8 + ارسال نظر
سپیده یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 09:46 http://otagheaabi.blogsky.com

ما اما تصمیم داریم کاری اقدام کنیم، به علت هزینه بالای دانشگاه هاش.

آلمان؟
خب اگه بتونید فاند بگیرید که دیگه مشکل شهریه نیست؟

آشتی یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 11:19

عروس جونم. خدا کنه هرچی که برات پیش میاد خیر باشه و همه اش برکت بیاد تو زندگی تون.

مرسی آتی گلم
مرسی که بهم سر میزنی
همچنین برای شما

مریم یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 12:42

سلام. بابا من میخوندمت خوب چرا دیر به دیر آپ میکنی!!! موفق و پیروز باشی


مرسی گلم.چشم سعی میکنم زود به زود بیام

لیلا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 14:40

سلام میخونمت اما خاموش
چرا همه ى فکر وذهن جوونها شده رفتن به یه کشور دیگه اونجا میخواین مثلا چیکار کنید البته با عرض معذرت
من خودم دو تا از بچه هام را فرانسه به دنیا اوردم شناسنامه و اقامت اونجا را دارن و سه ساله که برگشتم ایران میلیاردها دلار هم بهم بدن حاضر نیستم ارامش اینجا را بدم برم اونجا
خودت را هم که بکشى اقامت هم بگیرى حسابت هم پر باشه شغل خوب داشته باشى اخرش بعضى جاها اسم تبعه خارجى دارى والسلام

سلام
نمیدونم واقعا.آدمی که تو سرش رفتن افتاده دیگه نمیتونه اینجا بمونه
شاید واقعاما هم به همین نتیجه شما برسیم اما باید رفت و تجربه کرد

سارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 21:07

انشاالله موفق میشید بهار 96 یا 2017 البته با سعی و تلاش خودتون

مرسی عزیزم
ایشالا

زهرا دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 22:53

سلام. برای من هم این قضیه مهاجرت به جهان اول جالبه. دوست دارم از اطلاعات شما استفاده کنم.

سلام خوشحال میشم مطالبم بدردتون بخوره

amir چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 06:55

سلام، من چند باری web شما آمدم . ساکن تورونتو هستیم ، با دو فرزند 7 ساله. اگر از زندگی در اینجا سوالی داشتید ،من با کمال خوشحالی پاسخ خواهم داد. با آرزوی بهترینها.

موچکرم.حتماااا مزاحمتون میشم

سپیده یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 16:20 http://otagheaabi.blogsky.com

فاند رو به دکتری می دن. اونوقت واسه دکتر ی هم کار پیدا کردن سخت می شه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد